hadis bagheri

نگارش هشتم. درس 2 نگارش هشتم

دوستان لطفا انشاء صفحه ۳۶ رو کسی نوشته بفرسته فقط از اینترنت نباشه ممنونم

جواب ها

جواب معرکه

برنا نجفی

نگارش هشتم

سلام در زمان های قدیم مردی در روستایی زندگی میکرد که چشمش درد میکرد. درد چشم مرد کم کم خیلی بیشتر شد. او از این درد خسته شد و به دام پزشک مراجعه کرد. دام پزشک از اینکه مرد به او مراجعه کرده بود تعجب کرد ولی چیزی نگفت و داروهایی که به حیوانات مانند اسب میداد به آن مرد داد. بعد از اینکه دام پزشک دارو را به مرد داد، مرد چشمش کور شد و خیلی از دام پزشک عصبانی شد و به سراغ قاضی رفت و از دام پزشک شکایت کرد. مرد داستان را برای قاضی تعریف کرد. وقتی قاضی داستان را شنید به مرد گفت: من دام پزشک را مجازات نمیکنم و تورا مجازات میکنم. اگر تو کمی فکر میکردی پیش دام پزشک نمیرفتی بلکه پیش پزشک انسانها میرفتی.

سوالات مشابه درس 2 نگارش هشتم

Ad image

جمع‌بندی شب امتحان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

ثبت نام